کاش میدیدم چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
آه وقتی که تو لبخند نگاهت را
میتابانی
بال مژگان بلندت را
میخوابانی
آه وقتی که توچشمانت
آن جام لبالب از جاندارو را
سوی این تشنه جان سوخته میگردانی
موج موسیقی عشق
از دلم میگذرد
روح گلرنگ شراب
در تنم میگردد
دست ویرانگر شوق
پرپرم میکند ای غنچه رنگین، پرپر
من در آن لحظه که چشم تو به من مینگرد
برگ خشکیده ایمان را
در پنجه باد
رقص شیطان خواهش را
در آتش سبز
نور پنهانی بخشش را
در چشمه مهر
اهتزاز ابدیت را میبینم
بیش از این سوی نگاهت نتوانم نگریست
اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست
کاش میگفتی چیست
آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است
چه حکایت جالبیه بچه که بودیم بزرگا ازدواج میکردن
حالا هم که بزرگ شدیم کوچیک ترا ازدواج میکنن ...
والا ما بهر تماشای جهان آمده ایم!...
یه جمله فلسفی جالب از "نیلسژو نشیفندرک "
.
.
.
.
.
.
.
شما وقتی حال نداری اسمو بخونی لازم نیس فلسفه بدونی.. :)
ﺩﺧﺘﺮﻩ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻍ ﻭﺣﺶ .........
ﺟﻠﻮ ﻗﻔﺲ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﻜﻨﻪ
ﺑﻪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭﺁﻭﺭﺩﻥ ﻛﻪ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﻫﻢ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﻨﻪ !!!!!!!
.
.
ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ ﻣﻴﮕﻪ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﻳﻦ ﻋﻨﺘﺮ ﺑﺎﺯﯾﺎ
ﺑﮕﻮ ﭼﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﯼ ﻣﻨﻢ ﻓﺮﺍﺭ ﻛﻨﻢ....